100%
.
رهبر انقلاب از دوران كودكى در خانوادهاى فقير اما روحانى پرورش يافتند و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگشان سيد محمد برای یادگیری الفبا و قرآن مجید، به مكتبخانه رفتند و پس از آن در مدرسهی تازهتأسيس اسلامى «دارالتعليم ديانتى» ثبت نام كردند و دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.
الف. زندگی علمی - طلبگی
۱۳۳۰
سیدعلی از دوازده سالگی و با رفتن به مدرسهی علمیهی سلیمانخان و سپس نواب مشهد، پس از آموختن مقدمات علوم حوزوی، فراگیری دروس سطح همچون معالم، قوانین، شرح لمعه، رسائل، مكاسب و كفایه را از اساتیدی همچون حضرات آیات میرزا احمد مدرس یزدی، حاج شیخ هاشم قزوینی و سید جلیل حسینی سیستانی ادامه داد. اما آن استادی كه سیدعلی نوجوان از او استفادههای فراوانی در دروس سطح برد، كسی جز پدرش نبود؛ یعنی مرحوم آیتالله سید جواد خامنهای كه از آیات عظامی همچون نائینی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی اجازهی اجتهاد داشت.
۱۳۳۴
شانزده سالگی سنی بود كه آقاسیدعلی حضور در درس خارج فقه آیتاللهالعظمی سید محمدهادی میلانی را آغاز كرد. ایشان همزمان در جلسات مرحوم حاج میرزاجوادآقا تهرانی نیز شركت میكرد. مباحث این جلسات بیشتر به نقد و رد كتاب فلسفهی منظومهی ملاهادی سبزواری میگذشت. علاوه بر این و به دلیل علاقهی آقاسیدعلی به فلسفه و به سبب جوّ ضد فلسفهی آن روزهای مشهد، او ناگزیر بود كه در درس مرحوم آقا شیخ رضا ایسی- از اساتید فلسفهی مورد وثوق حضرت آیتالله میلانی- به صورت پنهانی و خصوصی شركت كند.
مـــــژده ایـــدل کــه مـهــیــن آیـت یــزدان آمــد
مــشــعــل راه هـدا خـتــم رســـولان آمـد
تـا زنـــده پـــرچـــم تــوحـیــد بـهـر بـــام و دری
بـهـر نــابـودی اصــنـــام شــتــابـان آمــد
مـسـلـمـیـن را بـده از قـول خــــداونـــد نــویـــد
اشــرف خـلـق جـهـان نـیـر تــابـــان آمـد
اسم تو نور امـید است و صفای سینه هاست
دین تو اسلام عشق است و بدور از کینه هاست
روز میـلادت شدم مست می عرفان تو
آیه شرع است و حق است، خط به خط قرآن تو . . .
امشب سخن ازجان جهان بایدگفت / توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت
در شـــــام ولادت دو قــطب عالم / تبریک به صــاحب الزمان (عج) باید گفت . . .
گوش کن هفت آسمان در شور و حالی دیگرند
عرشیان و فرشیان نام محمّد میبرند
ولادت حضرت محمد بر شما مبارک
محمّد وارث پیغمبران است / که او سلطانِ شهرِ دلبران است
به حق فرمود حق لایزالی / محمّد علت خلقِ جهان است . . .
میلاد خاتم پیامبران بر شما مبارک
دو چشمِ آمنه بر روی احمد / گره خورده دلش بر موی احمد
گهی خندان گهی محو تماشا / چو میبیند خمِ ابروی احمد
خجسته میلاد پیامبر اکرم مبارک باد
جهان را حق به عشقش آفریده / وجودش کلِ هستی را خریده
بگویم از مه رویِ محمّد / کسی زیباتر از او را ندیده . . .
جهان سرسبز و خرم گشت از میلاد پیغمبر
منور قلب عالم گشت از میلاد پیغمبر
بده ساقى مى باقى که غرق عشرت و شادى
دل اولاد آدم گشت از میلاد پیغمبر . . .
مژده که میلاد شه خاتم است
عید سعید نبى اکرم است
مژده که مسرورى عالم رسید
خرمى عالم و آدم رسید . . .
خورشید عشق را، ره شام و زوال نیست
بر هر دلی که تافت، در آن دل ضلال نیست
در آسمان دلبری و آستان عشق
نور جمال دلبر ما را مثال نیست . . .
اگر انسان قدرت ضبط و حفظ دانسته ها و بیاد آوردن آنها را در زمان مناسب نداشته باشد ،تعلیم و تربیت برای او هیچگونه سودی نخواهد داشت. چون هر اندیشه و هر نوع عملی (هرچند ساده و معمولی ) را برای همیشه به فراموشی می سپارد ،لذا آموزش نیز بی فایده خواهد بود. در این حالت حتی افکار نیز نمی توانند در ذهن وی شکل بگیرند زیرا هوش و ذکاوت انسان در طول گذشت زمان تمرین داده شده و رشد می کند . به همین دلیل ،اعمال وی ضرورتا به صورت متوالی ایجاد می شود که بدون حافظه ،اندیشه همراه باهر یک از این اعمال ایجاد شده از بین می رود.
تربیت حافظه به خودی خود نیز ،بیش از آنچه که تصور می شود ،مفید است، زیرا هنگامی که هر نوع کار ذهنی را تقویت کنیم سایر اعمال فکری نظیر تمرکز ، قوه تشخیص و منطق نیز رشد می کند. این امر احتمالا به این دلیل است که تمام اعمال فکری و ذهنی ما دارای یک روند اولیه مشابه و یک حالت کلی فکر کردن است که در خطوط اصلی غیر قابل تغییر می باشد. به همین دلیل ،اعمال مختلف روان ما بر اثر تقویت حافظه بهبود یافته و در عین حال گسترده تر و قویتر می شوند.
در زندگی روزمره ،ابزار شناخت ، عملکرد و در نتیجه عناصر ارزشمند شخصیت ما ،به حافظه متکی است. به عنوان مثال می توان از گسترش و افزایش دانسته ها ،مهارت ها ،قدرت استدلال ،غنا و تنوع حالات ،سرعت انتقال ،زمینه های تصمیم گیری و قابلیت تطبیق با شرایط مختلف را نام برد.به طور یقین در آزمونها و امتحاناتی که معمولا به حفظ کردن یک دایرةالمعارف واقعی نیاز است و در زمینه آموزش ،ادبیات ،سیاست و صنعت و کلیه اموری که دانسته های قبلی در آنها نقش هدایت کننده ای برای آینده دارد و سرانجام در هنرهای زیبا که سوای توانایی های خاص ،نیازمند فرهنگ عمیقی نیز هست ، حافظه همواره ضروری است. به عبارت دیگر ،دانش آموزی که خود را برای آزمون یا امتحانی آماده می سازد ،استادی که تدریس می کند ، نویسنده یا شاعری که موضوعی را در ذهن خود می پروارند ،تاریخ شناس و یا متخصص علومی که باید متون بیشماری را که قبلا مطالعه ،طبقه بندی ،هماهنگ و ترجمه کرده است بکار برد،،کارمندی که در مشکلات و احتمالات زندگی روزمره گرفتار شده است و ... همه و همه به یک حافظه فعال ،هوشیار ،زنده و مطمئن نیاز دارند.
نویسنده کتاب "چگونه حافظه برتر داشته باشیم؟ "بیان می کند که « تربیت حافظه به خودی خود نیز ،بیش از آنچه که تصور می شود ،مفید است، زیرا هنگامی که هر نوع کار ذهنی را تقویت کنیم (در این کتاب حافظه مورد نظر است)سایر اعمال فکری نظیر تمرکز ، قوه تشخیص و منطق نیز رشد می کند. این امر احتمالا به این دلیل است که تمام اعمال فکری و ذهنی ما دارای یک روند اولیه مشابه و یک حالت کلی فکر کردن است که در خطوط اصلی غیر قابل تغییر می باشد. به همین دلیل ،اعمال مختلف روان ما بر اثر تقویت حافظه بهبود یافته و در عین حال گسترده تر و قویتر می شوند.بی شک مطالعه این کتاب را به تمام افراد که در زندگی روزمره از حافظه خود شکایت دارند پیشنهاد می کنم . ولی من آن را خصوصا به تعداد بیشماری از محصلین که برای موفقیت در آزمونها باید دارای حافظه قوی،انعطاف پذیر و سریع باشند و همچنین والدینی که می توانند با استفاده از رهنمودهای این کتاب سهم بیشتری در موفقیت فرزندان خود داشته باشند هدیه می کنم.برای افرادی که دچار حالات فراموشی (که گاهی سبک و گاهی عمیق است ) می شوند و همچنین تمام خوانندگان و محصلینی که مایلند حافظه خود را تقویت کرده و رشد دهند.»
کتاب حاضر راهنمایی عملی است که به شما امکان میدهد حافظهای قوی، سریع و مطمئن را در خود بهوجود آورید و آن را حفظ کنید.جنبه فیزیولوژیکی عملکرد و تربیت حافظه در این کتاب به شکل گستردهای مورد بررسی قرار گرفته و نویسنده تأثیر برخی مواد معدنی و ویتامینها را بر عملکرد حافظه مطرح ساختهاست.
این کتاب دارای 14 فصل است که در فصل اول با عنوان حافظه چیست به شناخت ماهیت این عملکرد ذهنی پرداخته شده است و سپس در فصول بعدی بیماری های آن و امکانات بسیار زیاد آن نیز تشریح شده است. پس از آن ،توصیه هایی نیز در رابطه با رژیم غذایی به عبارت دیگر اینکه کدامیک از مواد غذایی برای حافظه و به طور کلی کار فکری و ذهنی مفید است ارائه شده است. ضمنا در ارتباط با این نظریات ،نویسنده تمرینات تنفسی و یونیزه کردن منفی هوا را که به مقدار قابل ملاحظه ای ،حافظه و تمرکز را تقویت می کند شرح داده است.علاوه بر آن ،درمانهای پزشکی حواس پرتی را توضیح داده است. پس از بررسی این مسائل ،یکی از نکات اساسی کتاب به مسئله چگونه می توان حافظه و توجه را از طریق تمرینات روان شناسی مناسب تقویت کرد اختصاص یافته است . سپس نویسنده مشخص خواهد کرد که چگونه می توان ضمیر ناخودآگاه را در خدمت حافظه به کار گرفت و به دنبال آن چند روش حفظ کردن و بخشی که به آموزش حافظه کودکان اختصاص داده شده مطرح خواهد شد و بالاخره این کتاب با تشریح یک رشته تمرینات که به نوعی سرگرم کننده بوده و به نحو خارق العاده ای حافظه را تقویت می کند به پایان خواهد رسید.
امام سجاد علیه السلام نه تنها مایه زینت عبادت كنندگان بود و ملقب به «زین العابدین» بلكه با عبادت خود، عبادت را آبرو و با سجده هایش ، سجده را زینت بخشید و با ادعیه بی مثالش ، دعا را در ذائقه بشر شیرین نمود و با گریه های طولانیش جزء پنج گریه كننده عالم قرار گرفت!
امام خمینی (ره) در همین رابطه می فرماید :
«ما مفتخریم ادعیه حیات بخش كه آن را قرآن صاعد می خوانند از ائمه معصومین ماست، ما [مفتخریم] به [این كه] مناجات شعبانیه امامان و دعای عرفات حسین بن علی علیهماالسلام و صحیفه سجادیه این زبور آل محمد و صحیفه فاطمیه كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ماست ». (1)
و در جایی دیگر راجع به مناجات ابوحمزه می فرمایند : «دعای ابوحمزه... از بالاترین مظاهر عبودیت است و دعایی بدین مثابه در لسان عبودیت و ادب بَین یدی الله در بین بشر نیست».(2)
زیباترین ادعیه و مناجات ها در عالم اسلام و بلكه در بین بشریت از آن امام سجاد علیه السلام است كه زینت دین اسلام می باشد. چگونه می توان زیبایی های مناجات ابوحمزه و مناجات شعبانیه و دعای مكارم الأخلاق و مناجات خمس عشر و سائر ادعیه منقول از حضرتش را شرح داد و چه كسی را توانایی آن است كه الحان عندلیب باغ بهشت را تقریر نماید و دعوی این را بنماید كه جرعه ای از این بحر بی كران نوشیده است ؟!
قریب به صد دعای مفصل كه بعضی از آن ها بسیار طولانی است از امام سجاد، علی بن الحسین علیهماالسلام به ما رسیده است كه باید قدر این گنجینه از جانب شیعه دانسته شود و در اطلاع یافتن بر آن و تدبر در آن و نشر و ترویجش در بین سائر فرق اسلامی و غیر اسلامی كوتاهی ننماید !
اگر روش اعجازآمیز امام سجاد علیه السلام در دعا كردن نبود، ما امروز ادب حرف زدن با خدا و حاجت خواستن را نمی دانستیم و نمی توانستیم با خدا بهتر از آن گونه كه آن شبان هم عصر موسی علیه السلام مناجات می نمود ، مناجات نماییم !
من نمی گویم مناجات آن بزرگواران برای تعلیم عباد است زیرا این كلام بی مغز باطلی است كه صادر شده از جهل به مقام ربوبیت و معارف اهل البیت ، خوف و خشیت آنها از همه كس بیشتر بوده و عظمت و جلال حق در قلب آنها از هر كس بیشتر تجلی نموده، لكن می گویم باید بندگان خدا از آنها كیفیت عبودیت و سلوك الی الله را تعلم كنند
مشاهده كن كه حضرتش با آن همه عبادت كه به شمه ای از آن در نوشته قبلی اشاره نمودیم (3) در دعایی كه به ابوحمزه ثِمالی تعلیم نمود، می فرماید : «و ما أنا یا ربّ و ما خطری» یعنی خدایا من چیستم و چه اهمیتی دارم ؟!
شاید بتوان گفت كه این جملات متواضعانه در برابر خداوند اوج این دعا می باشد !
در جای دیگری از همین دعا می فرمایند : «فمن یكون أسوأ حال منی إن أنا نقلت علی مثل حالی إلی قبری» چه كسی حالش از من بدتر خواهد بود اگر من با همین حالت فعلی ام به عالم قبر منتقل شوم !!
چون سخن بدین جا منتهی شد بسیار مناسب می دانم برخی از فرمایشات امام خمینی (ره) را در این مقال بگنجانم :
«آیا نجات از عقوبات الهی و گریز از عقبات هولناك و آتش جهنم به آسانی ممكن خواهد بود؟ شما خیال می كنید گریه های ائمه طاهرین و ناله های حضرت سجاد علیه السلام برای تعلیم بوده و می خواسته اند به دیگران بیاموزند ؟!
آنان با تمام آن معنویات و مقام شامخی كه داشتند از خوف خدا میگریستند و می دانستند راهی كه در پیش دارند ، پیمودنش چقدر مشكل و خطرناك است؛ از مشكلات، سختیها، ناهمواریهای عبور از صراط ، كه یك طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت می باشد و از جهنم می گذرد، خبر داشتند. از عوالم قبر، برزخ ، قیامت و عواقب هولناك آن آگاه بودند. از این رو هیچ گاه آرام نداشته ، همواره از عقوبات شدید آخرت به خدا پناه می برده اند» (4)
و همچنین :
«قدری تفكر كن در حالات علی بن الحسین و مناجات آن بزرگوار با حضرت حق و دعاهای لطیف آن سرور كه كیفیت آداب عبودیت را به بندگان خدا تعلیم میكند. من نمی گویم مناجات آن بزرگواران برای تعلیم عباد است زیرا این كلام بی مغز باطلی است كه صادر شده از جهل به مقام ربوبیت و معارف اهل البیت ، خوف و خشیت آنها از همه كس بیشتر بوده و عظمت و جلال حق در قلب آنها از هر كس بیشتر تجلی نموده، لكن می گویم باید بندگان خدا از آنها كیفیت عبودیت و سلوك الی الله را تعلم كنند. وقتی ادعیه و مناجات های آنها را می خوانند لقلقه لسان نباشد بلكه تفكر كنند در چگونگی معامله آنها با حق و اظهار تذلل و عجز و نیاز نمودن آنها با ذات مقدس .
اگر روش اعجازآمیز امام سجاد علیه السلام در دعا كردن نبود، ما امروز ادب حرف زدن با خدا و حاجت خواستن را نمی دانستیم و نمی توانستیم با خدا بهتر از آن گونه كه آن شبان هم عصر موسی علیه السلام مناجات می نمود ، مناجات نماییم !
و لعمر الحبیب كه جناب علی بن الحسین از بزرگترین نعمتهایی است كه ذات مقدس حق بر بندگان خود به وجودش منت گزارده وآن سرور را از عالم قرب و قدس نازل فرموده برای فهماندن طرق عبودیت به بندگان خود و «لتسئلنّ یومئذ عن النعیم» و اگر از ما سۆال شود كه قدر این نعمت را چرا ندانستید و استفاده از این بزرگوار چرا نكردید، جوابی نداریم جز آن كه سر خجلت به پیش افكنیم و به نار پشیمانی و تأسف بسوزیم و در آن وقت پشیمانی نتیجه ندارد» (5) .
و همچنین :
«چه شده كه ما این قدر در خواب غفلت و جهالتیم ؟ آیا ملكی مثل رسول الله و جبرئیل بر ما نازل شده و ما را از عذاب خدا ایمن كرده ؟ با اینكه رسول خدا و اولیاء او تا آخر عمر هم از خدا قرار نداشتند و خواب و خوراك نداشتند ، ولیِّ كارخانه خدا از خوف غش می كرد علی بن الحسین علیهماالسلام، امام معصوم، گریه ها و زاری هایش و مناجات و عجز و ناله هایش دل را پاره پاره می كند ، ما را چه شده كه هیچ حیا نكرده در محضر ربوبیت این قدر هتك حرمات و نوامیس الهی را می كنیم؟ ای وای بر ما و بر غفلت ما ! ای وای بر ما و بر شدت سكرات موت ما ! ای وای بر حال ما در برزخ و سختیهای آن و در قیامت و ظلمتهای آن ! ای وای بر حال ما در جهنم و عذاب و عقاب آن !» (6)
لبخند جذابتان میکند. همه ما به سمت افرادی که لبخند میزنند کشیده میشویم.
لبخند یک جذبه و کشش فوری ایجاد میکند که دوست داریم نسبت به آن شناخت پیدا کنیم.
لبخند حال و هوایتان را تغییر میدهد. دفعه بعد که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه میزند.
لبخند مسری است، لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر میکنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود میکشانید.
لبخند زدن استرس را از بین میبرد. وقتی استرس دارید لبخند بزنیدبا این کار استرستان کمتر میشود و میتوانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند. به این دلیل سیستم ایمنی بدن تقویت میشود که شما احساس آرامش بیشتری دارید.
با لبخند زدن حتی از مبتلا شدن به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
لبخند زدن فشار خونتان را پایین می آورد.
لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان میدهد. عظلاتی که برای لبخند زدن استفاده میشوند صورتتان را بالا میکشند پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید.پس همیشه لبخند بزنید.
لبخند زدن باعث میشود موفق به نظر برسید. به نظر میرسد افرادی که لبخند میزنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت میکنند.
لبخند زدن کمک میکند مثبت اندیش باشید.
حال سعی کنید بدون از دست رفتن آن لبخند به یک موضوع منفی فکر کنید.در این صورت انجام کار خیالی سخت است. درست است؟!
لبخند بزن
بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا
و بدان که همین دنیا روزی آنقدر شرمنده میشود
که به جای پاسخ به لبخندهایت
با تمام سازهایت میرقصد . . .
لبخند بزن
یکی از اعمالی که سبب بهشتی شدن افراد میشه و تنها در مورد ماه ربیع الاول بیان شده مژده دادن این ماه به دیگرانه که در روایتی می خونیم که پیامبر اکرم می فرماید:
"من بشرنى بخروج الصفر بشرته بالجنة"کسی که مرا به اتمام ماه صفر بشارت دهد او را به بهشت بشارت می دهم[تفسير روح البيان، ج 4، ص 325]
به همین جهت ماه ربیع الاول را به همه شما تبریک عرض می کنم
مسابقات موتور سنگین نیروی انتظامی به مناسبت هفته نیروی انتظامی عصر امروز دوشنبه در پیست موتور سواری ورزشگاه آزادی برگزار شد.
(منبع مهر)
پ نه پ جدید و خنده دار
هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم
آمپولا رو دادم به پرستاره
میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!
======جوک های پ نه پ خنده دار======
عکس نیمه ی راست صورتم رو گذاشتم پروفایلم
اومده میگه : عکس نصفه گذاشتی رو پروفایلت ؟
میگم : پ نه پ توی حراج بودم ۵۰ در ۱۰۰ تخفیف بهم خورده این شکلی شدم
======جوک های پ نه پ خنده دار======
واسه ثبت نام 1 ساعت وایسادم
یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟
پ ن پ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم
======جوک های پ نه پ خنده دار======
به یارو میگم حاجی بزن تو دنده من هول میدم روشن شه
میگه بزنم ۲ ؟
پ ن پ بزن ۳ فوتبال داره
======جوک های پ نه پ خنده دار======
به دوستم می گم گرفتنم بردن پاسگاه
می گه بازداشتگاه؟
پ نه پ اونجا نشسته بودیم با رئیس پاسگاه از خاطراتمون صحبت می کردیم
======جوک های پ نه پ خنده دار======
تو خیابون از یه دختره خوشم اومد
بعد از کلی دردسر تونستم راضیش کنم آدرس خونشون رو برای امر خیر بده
بهم گفت حالا واقعا از من خوشت اومده ؟
پ نه پ شما در مقابل دوربین مخفی قرار دارید
======جوک های پ نه پ خنده دار======
رفتم تو کوچه دارم ماشین می شورم
همسایه مون اومده میگه ماشین می شوری
پ نه پ حوصله ام سر رفته دارم با ماشینم آب بازی می کنم
======جوک های پ نه پ خنده دار======
رفتم مرکز اهدای خون دختره بهم میگه اومدین خون بدین؟
گفتم پ نه پ خوناشامم اومدم یه ۴لیتری خون بگیرم
شب دور هم با بچه ها شب نشینی داریم
======جوک های پ نه پ خنده دار======
سیگارو میبینه تو دستما…!
بازم سوال میکنه سیگار میکشی؟
پ نــه پ میخوام با دودش مثل سرخپوستا باهات رمزی حرف بزنم
ببینم به چند زبان غیر زنده تسلط داری …
======جوک های پ نه پ خنده دار======
بابام داره با شیر و دوش حموم ور میره
سه ساعت دم در حموم یه لنگه پا وایسادم
بر می گرده می گه : اِ اِ اِ …! می خوای بری حموم؟
پ نه پ اومدم مسابقات پرورش اندام ، منتظرم برگردی برات فیگور بگیرم
======جوک های پ نه پ خنده دار======
می خوام برم اروپا
طرف میگه که میری عشق و حال؟
پ ن پ می خوام فرار مغز کنم
======جوک های پ نه پ خنده دار======
به بقاله می گم هزاری بهتر از این نداری؟
میگه پاره س؟
پ ن پ من ازش خاطره دارم … من ازش خاطره دارم …
======جوک های پ نه پ خنده دار======
مهمون اومده خونمون مرغ عشق هامو دیده رو لوستر میگه : مرغ عشقن اینا ؟
گفتم پـَـــ نــه پـَـــ گونه نادری از میمون های بالدارن
که فقط در شمال خونه ما رو لوستر زندگی می کنن
هفت صبح: دکتر هرمان ابینگهاوس در سال 1885 تحقیقی در مورد روند فراموشی نسبت به زمان انجام داد که شایان توجه بود. به گزارش برترین ها وی فهرستی شامل 13 کلمه بی معنی را به صورت کامل حفظ کرد و بعد از فواصل زمانی مختلف (از 20 دقیقه تا 31 دقیقه) خود را می آزمود تا بداند در هر فاصله زمانی چه تعداد از واژه ها را به خاطر سپرده است. نتایج وی به قرار زیر بود:
پس از 20 دقیقه 60 درصد مطالب را حفظ بود، پس از یک ساعت کمتر از 50 درصد، پس از 8 ساعت کمتر از 40 درصد، پس از 24 ساعت نزدیک 30 درصد، پس از پنج روز کمتر از 30 درصد و بالاخره پس از 31 روز نزدیک 20 درصد مطالب در حافظه او باقی مانده بود. به عبارت دیگر این آزمایش به سادگی نشان داد 40 درصد مطالب در 20 دقیقه نخست و 70 درصد طی 48 ساعت نخست اگر مرور صحیح صورت نگیرد فراموش می شوند.
زمان مرور
باتوجه به اینکه طبق یافته های ابینگهاوس بیشترین میزان فراموشی (70 درصد) در 24 تا 48 ساعت نخست اتفاق می افتد پس مهم ترین زمان های مرور همان 48 ساعت اولیه است. به گزارش برترین ها مرور بلافاصله مطالب خوانده شده، تاثیر بسزایی در تثبیت مطالب و جلوگیری از فراموشی آنها دارد. 10 تا 20 دقیقه از زمانی را که برای مطالب هر درس درنظر گرفته اید را صرف مرور مطالب خوانده شده در همان جلسه کنید، تعجب خواهید کرد از اینکه مقداری از مطالب را در همان دقایق اولیه فراموش کرده اید.
یادداشت و نت برداری
برای اینکه بتوانید همیشه و در کلیه امتحانات نمره الف بگیرید یادداشت برداری موثر و صحیح یک عامل ضروری و اساسی است.
چراکه با خلاصه برداری دفعات مرور شما بیشتر می شود و فراموشی به حداقل می رسد، قسمت اعظم درس خواندن شما باید از روی یادداشت برداری های شما باشد.
چند نکته کلی مطالعه بهتر مطالب درسی
از آنجا که مغز انسان به منظور "ساخت پروتئین" و تجدید نیرو به زمان نیازمند است، این روش کارایی بسیاری دارد. زمان استراحت به مغز فرصت جذب آموخته ها را می دهد، در مقابل درس خواندن برای مدت زمان طولانی نه تنها کسالت آور است، بلکه باعث خستگی، ایجاد استرس و گیج شدن می شود، در نتیجه قدرت یادگیری را کاهش می دهد.
۲- با خیالی آسوده استراحت کنید:
اگر زمان شما اجازه می دهد به منظور تجدید قوا، یک روز کامل را به استراحت بگذرانید. (مثلا" هر یک ماه یکبار ، مخصوصا" بعد از دادن یک آزمون آزمایشی ، یک استراحت یک روزه یا نصفه روزه ، به خود بدهید.)با این کار ممکن است احساس عذاب وجدان کنید و مرتبا با خود بگوئید : "باید امروز را هم درس می خواندم" و زمان گرانبهایی را که به استراحت تخصیص داده اید، با استرس سپری کنید. اما همانطور که در بالا اشاره شد، فراموش نکنید که در حالت استرس مغز اطلاعات جدید را جذب نمی کند. یک روز را به فراغت بگذرانید و احساس بدی از درس نخواندن خود نداشته باشید. فقط سعی کنید در این یک روز بیشتر به فعالیتهای مورد علاقه و خواب بپردازید . کمتر فعالیت ذهنی سنگین ، مثل شرکت در بحثهای سیاسی یا دیدن چند فیلم سینمایی فلسفی و ... بپردازید . بیشتر به فعالیتهای سبک بدنی و ورزشی و نشاط آور بپردازید.
۳- وضعیت جسمی خود را در نظر بگیرید:
در زمانهایی که خسته، عصبانی، حواس پرت و شتاب زده هستید درس نخوانید. زمانی که مغز انسان در حالت آرامش است، مانند یک اسفنج اطلاعات را جذب میکند، برعکس زمانی که استرس دارید، تلاش شما برای یادگیری بی فایده است، زیرا در چنین حالتی مغز اطلاعات را دفع میکند. هیچگاه در زمانی که فکر شما به چیزهای دیگری مشغول است، خود را مجبور به درس خواندن و یادگیری نکنید، این کار چیزی جز اتلاف وقت نیست. به همین دلیل همیشه توصیه می کنیم که به حواشی کنکور و نتیجه ی کنکور و حرف مردم و درکل ،موارد استرس زا فکر نکنید.
شعار همیشگی من(( شما فقط درس بخوانید و حداکثر تلاشتان را انجام دهید و در نهایت نتیجه را به خدا واگذار کنید.))
۴- درس ها را در همان روز مرور کنید:
زمانی که چیز جدیدی یاد می گیرید، سعی کنید در همان روز نکات مهمش را دوره کنید. با گذشت چند روز، برای یادآوری آن مطالب به تلاش بیشتری نیاز خواهید داشت. به هر حال یک مرور سریع در انتهای روز، باعث ماندگاری بیشتر در مغز و یادآوری آسانتر مطالب خواهد بود. مخصوصا" در مورد دروس اختصاصی و مطالب سنگین ، مرور و حل کردن چند تمرین ، چند ساعت بعد از تدریس ، بسیار مفید خواهد بود.
۵- مرحله به مرحله پیش بروید:
ممکن است باور نداشته باشید که همیشه از کل به جزء و از بزرگ به کوچک رسیدن ، روش کارایی در امر یادگیری در سنین مختلف است. در زمان درس خواندن ابتدا سعی کنید یک درک کلی از مطلب داشته باشید سپس وارد جزئیات شوید، با این روش امکان موفقیت شما بیشتر می شود.
با نام رضا به سینه ها گل بزنید
با اشك به بارگاه او پل بزنید
فرمود كه هر زمان گرفتار شدید
بر دامن ما دست توسل بزنید
****************************
من كیستم گدای تو یا ثامن الحجج
شرمنده عطای تو یا ثامن الحجج
بالله نمی روم بر بیگانگان به عجز
تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج
****************************
بر در دوست به امید پناه آمدهایم
همره خیل غم و حسرت و آه آمدهایم
چون ندیدیم پناهى به همه مُلک جهان
لاجرم سوى رضا بهر پناه آمده ایم
****************************
امروز که سر بر حرمت می آیم
انگار تمام عشق کامل شده است
ای ضامن آهو ! به غریبی سوگند
دل کندن از این ضریح مشکل شده است
****************************
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است
****************************
زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی ؟
بی پناهم ، خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی ؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی ؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی
السلام علیک یا امام الرئوف!
سلام بر تو که مهربانی هایت از شمار زائران انبوهت بسیار بیشتر است.
امروز، سلام اشکبار ما با سوختن «اباصلت» همراه شده است.
****************************
سلام بر تو ای خورشید تابان خراسان که تمام انگورها، مرثیه خوان واپسین لحظات توانَد.
****************************
سلام بر تو ای عصمت هشتم! کوچه های توس، هنوز بوی عطرآگین تو را می دهد و آوای غریب ملایک هنوز در طواف حریم کبریایی ات به گوش می رسند.
****************************
ای امام الرئوف! همراه با کبوتران حرمت، محزون و گریان دل را به دور بارگاه تو پر مى دهیم تا با زمزمه ملائک همراه شویم.
چند داستان از زندگى امام رضا(ع)
زندگانى حضرت امام رضا(ع) پر است از لحظاتى نورانى و شگفت انگيز كه دل شيفتگان را مىبرد . از كتاب «ديوان خدا» نوشته نعيمه دوستدار ـ كه بر اساس منابع موثق تدوين يافته ـ چند داستان برگزيدهايم كه تقديم عاشقان اهل بيت مىكنيم.
نشانه موى پيامبر(ص)
مردى از نوادگان انصار خدمت امام رضا(ع) رسيد. جعبهاى نقرهاى رنگ به امام داد و گفت :
«آقا! هديهاى برايتان آوردهام كه مانند آن را هيچ كس نياورده است». بعد در جعبه را باز كرد و چند رشته مو از آن بيرون آورد و گفت: «اين هفت رشته مو از پيامبر اكرم(ص) است. كه از اجدادم به من رسيده است». حضرت رضا(ع) دست بردند و چهار رشته مو از هفت رشته را جدا كردند و فرمود: «فقط اين چهار رشته، از موهاى پيامبر است».
مرد با تعجب و كمى دلخورى به امام نگاه كرد و چيزى نگفت. امام كه فهميد مرد ناراحت شده است، آن سه رشته مو را روى آتش گرفت. هر سه رشته سوخت، اما به محض اين كه چهار رشته موى پيامبر(ص) روى آتش قرار گرفت شروع به درخشيدن كرد و برقشان چهره مرد عرب را روشن كرد.
صحبت گنجشك با امام (ع)
راوى: سليمان (يكى از اصحاب امام رضا(ع)
حضرت رضا(ع) در بيرون شهر، باغى داشتند. گاهگاهى براى استراحت به باغ مىرفتند. يك روز من نيز به همراه آقا رفته بودم. نزديك ظهر، گنجشك كوچكى هراسان از شاخه درخت پركشيد و كنار امام نشست. نوك گنجشك، باز و بسته مىشد و صداهايى گنگ و نا مفهوم از گنجشك به گوش مىرسيد. انگار با جيك جيك خود، چيزى مىگفت.
امام عليه السلام حركت كردند و رو به من فرمودند: «ـ سليمان!... اين گنجشك در زير سقف ايوان لانه دارد. يك مار سمى به جوجههايش حمله كرده است. زودباش به آنها كمك كن!. ..
با شنيدن حرف امام ـ در حالى كه تعجب كرده بودم ـ بلند شدم و چوب بلندى را بر داشتم . آن قدر با عجله به طرف ايوان دويدم كه پايم به پلههاى لب ايوان برخورد كرد و چيزى نمانده بود كه پرت شوم...
با تعجب پرسيدم: «شما چطور فهميديد كه آن گنجشك چه مىگويد؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آيا اين كافى نيست؟!»
ميهمان دوستى امام(ع)
راوى: يكى از نزديكان امام رضا(ع)
مرد گفت: «سفر سختى بود. يك ماه طول كشيد».
امام رضا (ع) فرمودند: «خوش آمدى!»
ـ « ببخشيد كه دير وقت رسيدم. بىپناه بودن مرا مجبور كرد كه در اين وقت شب، مزاحم شما شوم».
امام لبخند زدند و فرمودند: «با ما تعارف نكن! ما خانوادهاى ميهمان دوست هسيتم».
در اين هنگام روغن چراغ گرد سوز فرو نشست و شعلهاش آرام آرام كم نور شد. ميهمان دست برد تا روغن در چراغ بريزد، اما امام دست او را آرام برگرداند و خود، مخزن چراغ را پر كرد. مرد گفت: «شرمندهام! كاش اين قدر شما را به زحمت نمىانداختم».
امام در حالى كه با تكه پارچهاى، روغن را از دستش پاك مىكرد، فرمودند: ما خانوادهاى نيستيم كه ميهمان را به زحمت بيندازيم».
ابرهاى سياه
راوى: حسين بن موسى
از شما چه پنهان شك داشتم. نه به شخص امام رضا(ع) نه!... فقط باورم نمىشد كه واقعا امامان معصوم، بتوانند قبل از اتفاقات از همه چيز اطلاع داشته باشند.
آن روز صبح به همراه امام رضا(ع) از مدينه خارج شديم.
در راه فكر كردم كه چقدر خوب مىشد اگر مىتوانستم امام را آزمايش كنم.
در همين فكرها بودم كه امام پرسيدند:
«حسين!... چيزى همراه دارى كه از باران در امان بمانى؟!»
فكر كردم كه امام با من شوخى مىكند، اما به صورتش كه نگاه كردم، اثرى از شوخى نديدم . با ترديد گفتم: «فرموديد باران؟! امروز كه حتى يك لكه ابر هم در آسمان نيست...»
هنوز حرفم تمام نشده بود كه با قطرهاى باران كه روى صورتم نشست، مات و مبهوت ماندم .
سرم را كه بالا گرفتم، زبانم بند آمد. ابرهاى سياه از گوشه و كنار آسمان به طرف ما مىآمدند و جايى درست بالاى سر ما، درهم مىپيچيدند. بعد از چند لحظه آن قدر باران شديد شد كه مجبور شديم به شهر برگرديم.
شربت گوارا
راوى: ابو هاشم جعفرى
به سخنان امام گوش مىدادم. هوا گرم بود و آفتاب ظهر، شدت گرما را بيش تر مىكرد. تشنگى تمام وجودم را فرا گرفته بود. شرم و حياى حضور امام، مانع از آن شد كه صحبتشان را قطع كنم و آب بخواهم. در هيمن موقع امام كلامش را قطع كرد و فرمودند: ـ «كمى آب بياوريد !»
خادم امام ظرفى آب آورد و به دست ايشان داد. امام، براى اين كه من، بدون خجالت،آب بخورم، اول خودشان مقدارى از آب را نوشيدند وبعد ظرف را به طرف من دراز كردند. من هم ظرف آب را گرفتم و نوشيدم.
نه! نمىشد. اصلا نمىتوانستم تحمل كنم. انگار آب هم نتوانسته بود درست و حسابى تشنگىام را از بين ببرد. تازه، بعد از يك بار آب خوردن درست نبود كه دوباره تقاضاى آب كنم. اين بار هم امام نگاهى به چهرهام كردند و حرفش را نيمه تمام گذاشت: «كمى آرد و شكر و آب بياوريد.»
وقتى خادم براى امام رضا(ع) آرد و شكر و آب آورد، امام آرد را در آب ريخت و مقدارى هم شكر روى آن پاشيد. امام برايم شربت درست كرده بود. نمىدانم از شرم بود يا از خوشحالى كه تشكر را فراموش كردم. شايد در آن لحظه خودم را هم فراموش كرده بودم. با كلام امام رضا(ع) ناخود آگاه دستم به طرف ظرف شربت دراز كردم.
ـشربت گوارايى است. بنوش ابوهاشم!... بنوش كه تشنگىات را از بين مىبرد.
شما امام من هستيد
يكى از دوستان ابن ابى كثير
بعد از شهادت امام موسى كاظم (ع)، همه درباره امام بعدى دچار شك و ترديد شده بودند. همان سال براى زيارت خانه خدا و ديدار بستگانم به مكه رفتم.
يك روز، كنار كعبه، على بن موسى الرضا(ع) را ديدم. با خود گفتم: «آيا كسى هست كه اطاعتش بر ما واجب باشد؟»
هنوز حرفم تمام نشده بود كه حضرت رضا (ع) اشارهاى كردند و گفتند: «به خداقسم! من كسى هستم كه خدا اطاعتش را واجب كرده است».
خشكم زد. اول فكر كردم شايد متوجه نبودهام و با صداى بلند چيزى گفتهام. اما خوب كه فكر كردم، يادم آمد كه حتى لبهايم هم تكان نخوردهاند. با شرمندگى به امام رضا(ع) نگاه كردم وگفتم: «آقا... گناه كردم... ببخشيد!... حالا شما را شناختم. شما امام من هستيد» .
حرف «ابن ابىكثير» كه به اين جا رسيد نگاهش كردم... بغض راه گلويش را گرفته بود.
آخرين طواف
راوى: موفق (يكى از خادمان امام(ع))
حضرت جواد عليه السلام پنج ساله بود. آن سفر، آخرين سفرى بود كه همراه با امام رضا (ع) به زيارت خانه خدا مىرفتيم. خوب به ياد دارم...
حضرت جواد را روى شانهام گذاشته بودم و به دور خانه خدا طواف مىكرديم. در يكى از دورهاى طواف، حضرت جواد خواست تا در كنار «حجر الاسود» بايستيم. اولحرفى نزدم، اما بعد هرچه سعى كردم از جا بلند نشد. غم، در صورت كوچك و قشنگش موج مىزد. به زحمت امام رضا(ع) را پيدا كردم و هرچه پيش آمده بود، گفتم. امام، خود را به كنار حجر الاسود رساند. جملات پدر و پسر را خوب به ياد دارم.
ـ «پسرم! چرا با ما نمىآيى؟»
«نه پدر! اجازه بدهيد چند سؤال از شما بپرسم، بعد به همراه شما مىآيم»
«بگو پسرم!»
پدر! آيا مرا دوست داريد؟»
«البته پسرم»
«اگر سؤال ديگرى بپرسم، جواب مىدهيد؟»
«حتما پسرم»
«پدر!... چرا طواف امروز شما با هميشه فرق دارد؟ انگار امروز آخرين ديدار شما با كعبه است».
سكوت سنگينى بر لبهاى امام نشست. ياد سفر امام به خراسان افتادم. به چهره امام خيره شدم. اشك درچشم امام جمع شده بودم. امام فرزندش را در آغوش گرفت. ديگر نتوانستم طاقت بياورم و... .
امروزه کار با کامپیوتر در خانه و محل کار آن قدر رایج شده است که برخی از افراد هر روز مجبور به استفاده از کامپیوتر در مدت زمانی طولانی هستند.
کامپیوتر و پیرچشمی زودرس
کار مداوم با کامپیوتر باعث ایجاد پیرچشمی زودرس می شود. به همین خاطر توصیه می شود:
فاصله زمانی بگذارید و بیشتر از 45 دقیقه پشت سر هم با آن کار نکنید.
سبزی و میوه زیاد بخورید.
پس از مدتی نگاه به صفحه کامپیوتر، به نقطه ای دور خیره شوید و نگاه کنید.
چشمتان را در تاریکی مطلق استراحت دهید.
از لامپ های کم مصرف به هیچ وجه استفاده نکنید.
استفاده از عینک هایی که جلوی اشعه های مضر مانیتور را می گیرند، توصیه می شود.
ورزش چشم را نیز روزانه انجام دهید.
کامپیوتر و سلول های جنسی
یکی دیگر از عوارض کار طولانی با کامپیوتر، تاثیر منفی آن روی سلول های جنسی است. این سلول ها خیلی حساس هستند.
لذا قرار دادن لپ تاپ بر روی زانو و در کنار دستگاه تناسلی که برخی از افراد عادت به استفاده از لپ تاپ خود بدین شکل دارند، می تواند برای کاربران مشکلاتی ایجاد نماید.
به همین علت توصیه می شود: حتی الامکان لپ تاپ را با فاصله بیشتر از خودتان و بر روی میز قرار دهید.
کامپیوتر و نشستن طولانی مدت بر روی صندلی
هر از چند گاهی از جای خود برخیزید و مقداری قدم بزنید و وضعیت نشستن خود را تغییر دهید و از زیرپایی نیز استفاده نمایید.
گاهی یک پایتان را از زانو خم کنید و روی آن بنشینید و این کار را در مورد پای دیگر نیز انجام دهید.
کامپیوتر و غروب آفتاب
نزدیک غروب آفتاب از انجام کارهای دقیق که تمرکز چشم را می طلبد، پرهیز کنید. چرا که در آن لحظه سلول های چشمی در حال تغییراتی هستند تا خود را آماده دید مناسب در شب نمایند و به کارگیری آن ها برای کارهای دقیق به آنها صدمه می زند.
کامپیوتر و مسائل پوستی
مشکلات پوستی از خارش پوست گرفته تا قرمزی همراه با پوسته ریزی و هم چنین بروز برجستگی های کوچک پوستی از جمله عوارض ناشی از کار با رایانه است.
برجستگی های کوچک پوستی ، دو ساعت پس از انجام کار با رایانه بروز می کند و چند ساعت بعد از اتمام کار برطرف می شود.
محل استقرار مانیتور باید به گونه ای باشد که تنها در یک جهت باشد و هیچ فرد دیگری نتواند در مقابل یا کنار آن در حالت نشسته و یا ایستاده و در فاصله کمتر از 150 سانتیمتر قرار گیرد.
شدت تابش اشعه های منتشره از مانیتور با فاصله فرد تا منبع تابش نسبت عکس دارد، به طوری که با افزایش فاصله، از میزان شدت تابش پرتوها کاسته خواهد شد.
بنابراین افرادی که با رایانه کار نمی کنند ولی در محل حضور دارند، باید حداقل فاصله مجاز 150 سانتیمتر از مانیتور را رعایت کنند.
علل میل به تقلب در کودکان
بچه ها وقتی در مقابل انتظارات بی مورد پدر و مادر قرار می گيرند، گاهی مجبور می شوند تمايلات و احتياجات خود را در مقابل آنچه والدين می خواهند فدا کنند و تسليم نظريات والدين شوند.
يکی از مسائل مهم مورد بحث و مورد ابتلای مدارس و خانواده ها، مساله تقلب کردن کودکان است. تقلب موضوعی است که در آن کودک شديدا" تحت فشار اطرافيان قرار می گيرد. زمانی هم ممکن است موانع و برخوردها با کودک به گونه ای باشند که طفل از اين صدمات و فشارها آسيب ديده و يا سر از انحراف و لغزش درآورد.
تقلب چيست؟ تقلب رفتاری است غير صادقانه، طی طريقی است به غير از شيوه شرافتمندانه، و رسيدن به واقعيت و حقيقتی است غير از طريق مشروع و نشان دادن خود با چهره ای وارونه و غير صحيح، تقلب نوعی دزدی است، منتها دزدی در مال نيست، بلکه دزدی رتبت و مقام و موقعيت و از اين قبيل است. بر اثر آن آدمی سعی دارد چيزی را از آن خود کند که شرعا" يا عرفا" از آن او نيست و در تملک آن موقعيت و مقام راه شرافتمندانه را طی نمی کند. تقلب در حقيقت کوتاهترين راهی است که آدمی برای طريق و رسيدن به مقصود خود انتخاب می کند و سعی دارد با ميان بر زدن به جايی برسد که ديگران در سايه کوشش ها و تلاشهای مداوم بدان جا می رسند.
کودکان ديگر در سايه درس خواندن و رنج بردن به قبولی می رسند و او بدون کار و تلاش و زحمت، اساس موضوع اين است که برخی از افراد در عين تنبلی و در عين احساس عقب ماندگی ظرفيت تحمل محروميت را ندارند و می خواهند هر چه زودتر و سريعتر به درجه و موقعيتی برسند که ديگر افراد عادی از آن برخوردارند. اينان خود را دوست دارند و نمی خواهند گرد و غباری بر چهره شان از اين بابت بنشيند. نمی خواهند سر و گردنی کوتاهتر از ديگران داشته باشند. اگر چه ظرفيت و تحمل روحی ديگران را ندارند.
علل و عوامل تقلب در کودکان :
دلايل متعددی برای تقلب در کودکان وجود دارد کودکان کوچکتر دوست دارند برنده باشند و مهم نيست که چگونه حتی يک بچه پنج ساله نياز به درستکار بودن را حس می کند و در عمق وجودش دوست دارد چيزی را که می خواهد، بدون تقلب به دست آورد. بعضی از کودکان که قبول شکست برايشان سخت است و به طور حق به جانبی کودکان ديگر را از اينکه در آن بازی ضعيف هستند، محکوم می کنند. يکی از علل عمده تقلب در کودکان انتظارات بيش از حد والدين از فرزندانشان است. بچه ها وقتی در مقابل انتظارات بی مورد پدر و مادر قرار می گيرند، گاهی مجبور می شوند تمايلات و احتياجات خود را در مقابل آنچه والدين می خواهند فدا کنند و تسليم نظريات والدين شوند. انتظارات بيجای پدر و مادر سبب شکست بچه ها در انجام کارهای معينی می شود. پدر و مادر انتظار دارند که کودک در درس رياضی يا علوم نمره عالی به دست آورد ولی او نمی تواند نمره عالی در اين درس ها کسب کند، در نتيجه دچار شکست می شود و از ترس اينکه والدين او را با بچه های ديگر مقايسه کنند و نسبت به او بی مهری نشان دهند، ممکن است به تقلب مبادرت ورزد.
يکی ديگر از علت های تقلب در کودکان کثرت سرگرمی های آنهاست. برخی از کودکان به علت خوبی وضع زندگی و رفاه نسبی از وسايل و اسباب بازی بسياری برخوردارند. وضع تفريحات، گردش ها و مسافرت های والدين آنها فوق العاده است. دائما" اشتغال به بازی و تفريح دارند و همه اوقاتشان به اين امور می گذرد و ديگر وقت و فرصتی برای کار و تلاش و درس باقی نمی ماند. بدين نظر در هنگام امتحان برای آنها امکان موفقيت و احساس کفايت نيست و يکی از راههای مقابله با آن تقلب است و چنين کودکی خود را ناگزير از آن می بيند.
ناآگاهی کودکان نسبت به عمل تقلب يکی ديگر از علل تقلب است و اين واقعيت مسلمی است که در رابطه با کودکان خردسال می توانيم ذکر کنيم.
برخی از کودکان تن به تقلب می دهند و واقعيت اين است که آنها متقلب نيستند. در عالم باصفای خود اگر چيزی را نمی دانند از ديگری کمک می گيرند و حتی در جلسه امتحان بدون اينکه ترس و وحشتی به خود راه دهند، به صورت طبيعی به دست ديگری نگاه می کنند. شما اين حالت را در کودکان کلاس اول و در آنها که بسيار خردسال اند نيکو ملاحظه می کنيد، و طبيعی است که با تذکری آنها را بايد به وضع کار و برنامه آگاه کرد.
تنبلی و تن پروری کودکان هم می تواند يکی از علل روی آوردن آنها به تقلب باشد. کودکانی که در طول سال تحصيلی درس نخوانده و راه تن پروری در پيش گرفته اند، در حين امتحان دچار مخمصه و دشواری عظيم خواهند شد و برای نجات خود از وضع و موقعيتی که در آن می کوشند تن به تقلب دهند. عده اين گونه دانش آموزان در بين افراد متقلب اندک نيست.
اغلب متقلبان کسانی هستند که آمادگی و شرايط لازم را برای کسب موقعيت مورد نظر به دست نياورده اند. از ديگر عواملی که می تواند باعث روی آوردن کودک به تقلب شود، می توان به اين موارد اشاره کرد:
روش تدريس نامناسب معلم و سخت گيری وی در نمره دادن، انتقام گرفتن از معلم مستبد و خشن، دشواری سئوالات امتحانی، هرج و مرج در کلاس و مدرسه، ترس از مردودی، اشتغال کودک به کار، مسئوليت نشناسی و حادثه جويی کودک، عقب ماندگی ذهنی و درسی کودک، تفوق طلبی، حفظ آبرو و وسوسه شدن کودک.
نتيجه اينکه، معلمی که مطالب درسی و يادگيری را متناسب با توانايی ها و رغبت های گوناگون تنظيم می کند، بی شک از تعداد و فراوانی تقلب در کلاس خويش به طرز چشمگيری می کاهد. بسياری از مواقع کودکان نمی دانند درسی که می خوانند چگونه می تواند برای آنان مفيد باشد. بنابراين کوتاهترين راه را برای گرفتن نمره قبولی طی می کنند. در کلاسهايی که خسته کننده و يا پرتنش است يا تاکيد فرياد روی فراگيری مواد درسی گذاشته می شود که ارزش آن درس ها در ذهن دانش آموز مورد ترديد است، طبيعی است که بايد انتظار تقلب بيشتری را در بين اين کودکان داشت. انتظار بيش از حد والدين از دانش آموزان نه تنها نتيجه مثبتی نخواهد داشت بلکه صدمات روحی و روانی جبران ناپذيری بر آنها وارد خواهد کرد. اگر برای والدين تنها نمره 20 مورد قبول باشد و نه کمتر، آنها ممکن است برای برآوردن تقاضای والدين خود، دست به عمل خطای تقلب بزنند و يا با مشکلات متعدد ديگری مواجه شوند و سلامت جسمی و روانی آنها به خطر افتد.
با کودکان خود چگونه ارتباط برقرار کنیم
دانشمندان معتقدند که انسان موجودی اجتماعی است، در اجتماع به دنیا آمده و در همان جا پرورش می یابد، آدمی بدون ارتباط با دیگر افراد قادر به زندگی کردن نیست.
ارتباط موفق بی شک رمز موفقیت همه انسانها در شئونات مختلف زندگی تحصیلی شغلی و حرفه ای، زناشویی، فهم و تربیت فرزندان و ... است. امروزه روان شناسان و سایر متخصصان علوم اجتماعي و ارتباطات تحقيقات گسترده و پیگیری در این زمینه انجام داده و نقش بارز ارتباط را هر روزه برجسته تر می سازند.
ماهیت ارتباط |
تعاریف بسیاری از ارتباط شده است و مفاهیم مختلف زیادی درباره اینکه یک ارتباط خوب چیست، بیان شده است. یک فرهنگ لغت به تنهایی سیزده تعریف مختلف که همگی مشتق از لغت ارتباط است را ارائه داده است در اینجا به دلیل موجز بودن کلام به چند تعریف کوتاه اکتفا می شود.
ارتباط به معنی رساندن، انتقال دادن یا مبادله ایده ها و دانسته ها به دیگران است. اینها به وسیله گفتار، نوشتار یا صداها و آهنگ ها انجام می شود ( فرهنگ لغت کوتاه انگلیسی آکسفورد ).
به محض اینکه ارتباطی برقرار شود، مشکلات ارتباطی نیز اتفاق می افتد. هر دو نقل قول به ما می گویند وقتی ما با شخصی ارتباط برقرار می کنیم، می توانیم موفقیت یا عدم موفقیت ارتباطی خود را به وسیله پاسخی که دریافت می کنیم، تخمین بزنیم. افراد در جریان ارتباط برقرار کردن با همدیگر مواردی مانند همدلی، اهمیت دادن، دوست داشتن، احترام گذاردن، ارزشمند داشتن، کمک کردن (به صورت مادی یا هم فکری )، راهنمایی کردن و پند و اندرز را تجربه می کنند. تمامی این موارد این احساس را به فرد منتقل می کند که او تنها نیست و در مواقع ضروری افرادی وجود دارند که به او کمک می کنند، او را دوست دارند و به او احترام می گذارند و اینکه او تنها نیست و متعلق به گروهی از انسانهاست.
متخصصان رشد کودک ارتباط صحیح و خوبی با دنیای بچه ها ایجاد کرده اند. اما مشکل اساسی از آنجا ناشی می شود که معلمان یا والدین از آنچه واقعا" برای بچه اتفاق می افتد آگاهی سطحی و کمی دارند. شما به محض آن که ضرورت برقراری ارتباط عمیق با کودک خردسالتان را درک کردید، انتظار پیشرفت سریع را نداشته باشید. سعی کنید با بالغ شدن فرزند خود، بر عمق ارتباطات بیفزاید و از واکنش های منفی بکاهید.
زندگی با کودک باید مبتنی بر ارتباط و تفاهم دو جانبه باشد. اینکه شما گرفتاری و اشتغال دارید و این فرصت برایتان نیست که به کودک رسیدگی کنید، برای طفل قانع کننده نیست. او می خواهد با شما در رابطه باشد، انس و الفتی داشته باشد، بگوید و بشنود و انس بگیرد. وجود چنین رابطه ای نه تنها در مهار کردن بیقراری ها بلکه در جلوگیری از رخ دادن بسیاری از بدرفتاری ها و اختلافات موثر است و از عوامل سازگار کننده به حساب می آید. معمولا" وقتی که کودکان وظایف خود را فراموش می کنند، بزرگسالان اعم از والدین و معلمان به آسانی از کوره در می روند. البته خیلی آسان است که وظایف کودکان را با داد و فریاد و توپ و تشر به آنها یادآوری کنیم اما بهتر آن است، که قرینه های کلامی را با لحنی ملایم و دوستانه به کودکان بدهیم. زیرا که لحن ملایم و آرام راه برقراری ارتباط و تفهیم و تفاهم میان کودک و بزرگسال را باز می گذارد و برای پیشبرد کارها در آینده از راه ارتباط متقابل، موثرتر است. باید اذعان داشت والدینی که در هنگام طفولیت با آنها بدرفتاری شده، اغلب از ایجاد ارتباط درست با فرزندان خود عاجزند.
با کودکان چگونه ارتباط برقرار کنیم. |
چگونگی برقراری ارتباط با کودکان تا حد بسیار زیادی تعیین کننده میزان موفقیت والدین و بازدهی تدریس معلمان است.
برای برقراری ارتباط با کودکان نیاز به مهارت های بسیاری است که اولیا و مربیان باید از این مهارت ها اطلاع کافی داشته باشند و از آنها در رابطه با کودکان خود استفاده کنند. جهت برقراری یک ارتباط خوب، معلم باید اسامی بچه ها را یاد بگیرد.
یاد گرفتن اسامی بچه ها ممکن است امری نسبتا" کم اهمیت به نظر برسد اما در آشنا شدن با بچه ها نقش بسیار مهمی دارد. زمانی که معلم با استفاده از نام بچه ها با آنها صحبت می کند، بچه ها احساس دلگرمی می کنند و تصور خوبی خواهند داشت.
به محض این که معلم به اسم یک دانش آموز نگاه می کند و تصور ذهنی او را مجسم می نماید، آمادگی دارد که بیشتر در باره او بداند.
به اهمیت صدا توجه داشته باشید، صدای خود را صاف، قاطع و خوشایند کنید، نباید به طور مقطع یا با ترش رویی صحبت کنید. سعی کنید در مدرسه سرگرمی ایجاد کنید. زیرا بچه ها برنامه های خارج از کلاس و جالب را دوست دارند. آنها نسبت به رویدادهای خارق العاده و نمایشی احساس خوشایندی دارند. از این که با بچه ها بخندید واهمه ای نداشته باشید بلکه با شادی آنها، شما نیز شاد و خندان باشید.
زمانی که معلم با استفاده از نام بچه ها با آنها صحبت می کند، بچه ها احساس دلگرمی می کنند و تصور خوبی خواهند داشت.
مهارت های ارتباطات اجتماعی |
1- مهارت های اصلی ارتباط با دیگران شامل نگاه کردن، استفاده درست از لحن صدا پیدا کردن هم صحبت (شروع کردن مکالمه ) گوش دادن (نگاه کردن به گوینده و توجه به او)، پاسخ گفتن ( بیان مطلب خود بعد از اتمام صحبت طرف مقابل)، مفهوم داشتن سخن ( درباره مسایل مشترک صحبت کردن)، رعایت نوبت در صحبت، سئوال کردن و ادامه گفتگو ( قطع نکردن سخن ) است.
2- مهارتهای سازگاری با دیگران شامل به کار بردن واژه های مودبانه (گفتن کلمات مناسب در زمان مناسب)، همکاری کردن ، پیروی از اصول، قواعد و قوانین ( مثلا" قواعد بازی را رعایت کردن )، کمک به دیگران در انجام کارهای مفید، زدن به پشت دیگران و یا گذاشتن دست روی شانه به طرز صحیح است.
3- مهارت های دوست یابی شامل ظاهر آراسته (شستن دست و صورت، مسواک زدن و پوشیدن لباس پاکیزه)، لبخند زدن اظهار محبت، ایجاد دوستی (پیش قدم شدن در دوستی ها، رعایت نوبت در سخن گفتن و دعوت کردن ) است.
اربعین بر همگان تسلیت باد
از آن روز تا امروز چهل روز در سوگ ابرمردی نشستیم كه حیات اسلام مدیون رگهای پاره پاره اوست. قصه سر و نیزه، قصه لبهای خونین و قرآن، قصه سیلی و صورت گلگون كودك غمگین و تمام حقیقت هایی كه هر سال از پرده چشمان ما می گذرد را شنیده ایم.
اربعینی با دختر كوچك حسین (ع) مهر را در آغوش گرفتیم، ناله زدیم، درد دلها گفتیم و شكوهها روانه كردیم. اربعینی از عمق جان، فریاد یا حسین كشیدیم، بر سینه زدیم و خنده را حرام كردیم.
كربلا؛ این خارستان خشك و بیآب، دریای انسانیت و كمال است، اقیانوس بی كرانهای است كه در آن گوهر همه عظمتها و خوبیها به رنگ مظلومیت، یافتنی است؛ اما غواص قهار میطلبد. و هر كدام به فراخور حالمان از كربلا، محرم، عاشورا و اربعین، برداشتی داریم و بر اساس آن قضاوتی ....
در زیارت اربعین پیرامون فلسفه آن آمده است: و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك عن الجهاله و حیرهالظلاله: حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.
و شیعه همیشه و در تمامى روزهاى سوگوارى حضرت سیدالشهداء علیه السلام و از آن جمله روز اربعین آن حضرت، در زیارت و اقامه ماتم و عزادارى كوتاهى نكرده و از اینجاست كه امام حسن عسكرى علیهالسلام زیارت اربعین را از علایم ایمان شمرده است.
آرى، تنها زیارت اربعین سیدالشهداء علیه السلام است كه مؤمن خالص را از دیگران تمیز مىدهد، و دوستان اهل بیت علیهم السلام را از غیر آنان جدا مى كند. و مؤمن واقعى كسى است كه نگذارد آثار نهضت حسین علیه السلام فراموش شود و در قدردانى و شركت در هدف آن حضرت كوتاهى نورزد.
پیروان و دوستان امام حسین علیه السلام امیدوارند تا از این طریق مشمول این حدیث نبوى شوند كه جابر بن عبدالله انصارى - از صحابه رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و نخستین زائر قبر حضرت اباعبدالله در اولین اربعین سیدالشهداء روایت كرده است: «كسى كه قومى را دوست دارد با آنها محشور مى شود و كسى كه عمل قومى را دوست دارد با ایشان شریك مىباشد».
امشب جایی نری میخوام بشمرمت
جوجو یلدات مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
محفل آریاییتان طلایی ، دلهایتان دریایی ، شادیهایتان یلدایی ، پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی
روی گل شما به سرخی انار
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب یلدا شب بزم و سرور است / شبی طولانی و غمها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه / بساط خنده و شادی چه جوراست
یلدا مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب یلدا همیشه جاودانی است / زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است / نشان از سنت ایرانیان است
یلدا مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست
شب یلدا مبارک!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر / زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق / رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق
شب یلدایتان پرستاره و پر خاطره باد
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
باور به نور و روشنایی است ،
که شام تیره ،از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
یلدایتان مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
یلدایتان رویایی
روزهایتان پر فروغ
شبهایتان ستاره باران!
میان دوستان افتاده ای تک / رخت هندونه ،زلفت عین پشمک!
برایت می زنم اینک پیامک / شب یلدای تو ای گل! مبارک!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب شما به شیرینی هندوانه
خندتون مثل پسته
و عمرتون به بلندی یلدا
شب یلدا مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی
بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند.
یلدا مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام
مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام
در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام./
دوم ریاضی | دوم تجربی |
سئوالات درس آمادگی دفاعی | سئوالات درس آمادگی دفاعی |
زبان خارجی 2 | زبان خارجی 2 |
دین و زندگی 2 | دین و زندگی 2 |
ریاضی 2 | ریاضی 2 |
فیزیک 2 | فیزیک 2 |
ادبیات فارسی2 | ادبیات فارسی2 |
شیمی2 نمونه اول | شیمی 2 نمونه دوم |
عربی 2 | عربی 2 |
هندسه1 | هندسه1 |
جغرافی | جغرافی |
آمارو مدل سازی | زیست 1 |
سوم ریاضی | سوم تجربی |
ادبیات فارسی 3 | ادبیات فارسی 3 |
دین و زندگی 3 | دین و زندگی 3 |
هندسه 2 | علوم زیستی2 |
فیزیک3 رشته ریاضی | زمین شناسی |
تاریخ معاصر | تاریخ معاصر |
زبان انگلیسی 3 | زبان انگلیسی 3 |
حسابان | آمار و مدل سازی |
شیمی3 | ریاضی3 |
زبان فارسی3 | شیمی3 |
عربی3 | زبان فارسی3 |
جبر و احتمال نمونه اول نمونه دوم | عربی3 |
فیزیک3 تجربی |
سال چهارم «رشته ریاضی» |
معارف اسلامی |
حساب دیفرانسیل و انتگرال |
شیمی |
فیزیک چهارم نمونه اول نمونه دوم |
زبان فارسی |
گسسته |
زبان خارجی |
هندسه تحلیلی |
سئوالات امتحانات دیماه 1390 به ترتیب برنامه امتحانی | دانلود سئوال |
دین و زندگی 1 | |
دین و زندگی 2 | |
دین و زندگی 3 | |
ادبیات فارسی1 | |
زبان فارسی2 | |
ادبیات فارسی3 | |
زبان انگلیسی1 | |
آمار دوم ریاضی | |
زیست1 دوم تجربی | |
زبان انگلیسی3 | |
مطالعات | |
هندسه1 دوم ریاضی | |
هندسه1 دوم تجربی | |
زیست شناسی2 سوم تجربی | |
عربی 1 | |
ریاضی 2 دوم ریاضی | |
فیزیک 3 | |
حسابان | |
ریاضی3 | |
فیزیک 1 | |
عربی2 | |
شیمی3 | |
شیمی 2 | |
فیزیک 3 ریاضی | |
فیزیک 3 تجربی | |
ریاضی1 | |
ادبیات فارسی2 | |
عربی3 | |
شیمی1 | |
فیزیک 2 | |
فیزیک 2 | |
زبان فارسی3 | |
زبان فارسی1 | |
زبان انگلیسی2 | |
تاریخ معاصر | |
علوم زیست و بهداشت | |
جغرافی | |
جبر و احتمال | |
آمار سوم تجربی | |
زمین شناسی | دانلود |
|
|
ترم اول جبر و احتمال (دی ماه 1387) ترم اول فلسفه و منطق(دی ماه 1387) |
دانلود نمونه سوالات درس ادبیات فارسی
دانلود نمونه سوالات درس زبان فارسی
دانلود نمونه سوالات درس زبان انگلیسی
دانلود نمونه سوالات درس ریاضی (تجربی)
دانلود نمونه سوالات درس حسابان (ریاضی)
دانلود نمونه سوالات درس فیزیک (تجربی)
دانلود نمونه سوالات درس فیزیک (ریاضی)
دانلود نمونه سوالات درس جبر و احتمال
دانلود نمونه سوالات درس دین و زندگی
۵ نکته اخلاقی در یک حدیث زیبا
داستان بسیار ارزشمند یکی از انبیاء الهی در وصف :
غضب ، عمل صالح با اخلاص ، نصیحت ، حاجتمند ، غیبت
* * * * * * * * * * * * *
ابو الصّلت هروىّ گوید : از امام رضا علیه السّلام شنیدم که فرمود:
خداوند- عزّ و جلّ- به یکى از انبیایش وحى فرمود که: فردا صبح، اوّلین چیزى را که دیدى، بخور، و دومى را پنهان کن، و سوّمى را قبول کن، و چهارمى را ناامید نکن و از پنجمى فرار کن.
فردا صبح، حرکت کرد و در راه به کوهى سیاه و بزرگ برخورد کرد، ایستاد و گفت: پروردگارم- عزّ و جلّ- مرا امر فرموده که این را بخورم و (از این فرمان) متحیّر ماند، سپس با خود گفت: پروردگارم جلّ جلاله مرا به چیزى امر میکند که توان آن را داشته باشم. آنگاه بطرف آن حرکت کرد که آن را بخورد، و هر قدر که به آن نزدیک مىشد، کوه کوچکتر میگردید تا به آن رسید و آن را به اندازه یک لقمه یافت، آن را خورد و از هر غذایى لذیذتر یافت.
سپس حرکت کرد و تشتى از طلا یافت و گفت: پروردگارم مرا امر فرموده که این را پنهان کنم، حفرهاى حفر کرد و تشت را درون آن قرار داد و خاک بر آن ریخت و حرکت کرد، پشت سر خود را نگاه کرد و متوجّه شد که تشت نمایان شده است، با خود گفت: من، کارى را که پروردگارم دستور ....
تعداد صفحات : 3